عشق امامرضا(ع) طی سالهای دور و نزدیک گذشته خیلیها را به مشهد کشاندهاست که اگر از ایرانیهایش بگذریم، به هندیها و پاکستانیهایی خواهیم رسید که به عشق همسایگی با آقا برای همیشه مشهدی شدند و از وطنشان به دیار غریب کوچ کردند.
نمونه آن هم در مشهد کشمیریها هستند؛ پاکستانیهایی که 200سال قبل از کشور همسایه راهی این شهر شدند و در مجاورت حرم مطهر ساکن شدند. پرجمعیت، شلوغ و پررفتوآمد بودند و خیلی زود توانستند نام محله را در پایینخیابان به نام خودشان یعنی «کشمیریها» ثبت کنند.
محلهای که این روزها فقط نامی از آن باقی مانده است، اما تا همین چهل، پنچاه سال پیش یکی از محلههای بهنسبت بزرگ مشهد و خارجینشین به شمار میرفت.
به یاد روزهایی که پاکستانیها برای خودشان در مشهد محله داشتند، پای صحبت یکی از کشمیریهای بهجامانده از همان نسل نشستهایم. گفتوگویی که خلاصه میشود در چرایی و چگونگی آمدن پاکستانیها به مشهد و محلهدارشدنشان به نام کشمیریها در پایین خیابان.
سیدجواد کشمیری یکی از ساکنان قدیمی محله کشمیریهاست که پدر و مادر و همچنین آبا و اجدادش در این محله ساکن بودهاند. از زیر و بم این محله قدیمی آگاه است.
او کوچ اجدادش به مشهد را اینگونه روایت میکند: کشمیریها مردمی دیندار و ساکن پاکستان بودند. سالهایی در این کشور به علت جنگهای بین پاکستان و هند عرصه برایشان تنگ میآید و تصمیم میگیرند به مشهد که شهری زیارتی بود، مهاجرت کنند.
حدود 150خانوار بزرگان به همراه خانواده، فامیل و آشنا از هر قوم و مسلکی راهی مشهد میشوند
با این تصمیم حدود 150خانوار موافقت میکنند، البته من از شمار دقیقشان اطلاعی ندارم. بزرگان به همراه خانواده، فامیل و آشنا از هر قوم و مسلکی راهی مشهد میشوند. به مشهد که میرسند، ابتدا نزدیک حرم مطهر چادر میزنند و بعد از مدتی خانه میسازند و ساکن میشوند.
کشمیری از داد و ستد و همچنین کسب و پیشه اجدادش روایت میکند و میگوید: کشمیریها افرادی خونگرم و کاری بودند. شغل مخصوصی نداشتند، اما همه آنها بهنوعی تجارت میکردند.
مشهد در آن روزها که قسمتی از راه ابریشم بود، برایشان بسیار خوشایند بود. درواقع آنها به دلیل مهاجر بودن بهراحتی توانستند با تاجران مشهدی و خارجی وارد دادوستد شوند.
محله آنها همانند هر محله دیگری در مشهد آن زمان همهچیز داشت؛ از نانوایی بگیرید تا عطاری، ماستبندی، طلا فروشی، قماشفروشی و خواربارفروشی؛ اما بیشتر مردم آن همچون سایر کشمیریهای پاکستان عشق پارچه داشتند و به دادوستد در این زمینه علاقهمند بودند. برای همین در این محله افراد صاحب نامی زندگی میکردند که کارشان تجارت پارچه بود و در مشهد تک بودند.
در قدیم محله کشمیریها بخشی از محله نوغان به شمار میرفت، محلهای بزرگ و مرکز دادوستد مردم قدیم مشهد. اما اگر بخواهیم نگاهی دقیقتر به حد و حدود و مرزهای این محله بیندازیم، باید این محله را بهنوعی مرز بین پایینخیابان و نوغان و از آن طرف مرز بین نوغان و محله قبرمیر دانست.
به هر حال این حریم کشمیریها بود که اگرچه رفتوآمد دیگر مردم به این محله بلامانع بود و بهنوعی زندگی مسالمتآمیزی در کنار مردم عادی داشتند، به هر حال حد و حدود کشمیریها محسوب میشد. به همین دلیل مردم نام این محله را کشمیریها گذاشته بودند که حوض معروف و آبانبار بنامی هم داشت.
محله کشمیریها تا 2دهه پیش، یعنی پیش از آغاز طرح نوسازی و بهسازی بافت اطراف حرم مطهر، وجود داشت و ساکنان آن هم همان نسل کشمیریهای پاکستان بودند که در اثر زاد و ولد زیادتر هم شده بودند.
آنچه هست اینکه بعد از اجرای این طرح محله کشمیریها هم که قدمت کمی نداشت؛ کمکم کوچک و کوچکتر شد، تا جایی که از آن فقط یک خیابان باریک باقی ماند با معدود ساکنان قدیمی.
سالهای زیادی از زمان نابودی اصل محله کشمیریها میگذرد، اما هنوز هم اگر چشمهایم را روی هم بگذارم، میتوانم تمام کوچهپسکوچههای آن را با ساکنانش به یاد بیاورم
کشمیری با گریزی به آن روزها، این طور تعریف میکند: سالهای زیادی از زمان نابودی اصل محله کشمیریها میگذرد، اما هنوز هم اگر چشمهایم را روی هم بگذارم، میتوانم تمام کوچهپسکوچههای آن را با ساکنانش به یاد بیاورم.
این روزها هم کل محله من و اجدادم به بولوار و خیابان و میدانی به نام امربهمعروف و نهیازمنکر تبدیل شده است که از چهارراه شهید نوابصفوی به آن میرسیم.
محلهای که این روزها غیر از یادی کمرنگ در ذهن اهالی قدیم مشهد، باقیماندهای ندارد و ساکنانش، یعنی همان نسل کشمیریهایش، همچون من و خیلیهای دیگر به سایر نقاط شهر پناه بردهایم.